جنگلهای بلوط منطقه زاگرس از منتهیالیه شمالغربی کشور در استان آذربایجانغربی آغاز میشود و سپس استانهای کردستان، کرمانشاه، ایلام، چهارمحالوبختیاری، خوزستان و لرستان را دربر میگیرد و استانهای کهگیلویهوبویراحمد و فارس را نیز شامل میشود، اما درمیان این استانها فارس، لرستان و خوزستان بیشترین وسعت رویشگاههای جنگلی بلوط را بهخود اختصاص دادهاند.
جنگل های زاگرس نقشی استراتژیک در حفاظت از منابع آب و خاک و هوا در پهنه وسیعی از فلات ایران را دارند و برای پایداری زیست بوم فلات ایران یک ضرورت بی بدیل هستند، امروز دچار مخاطرات زیست محیطی گشته اند.
نکته قابل ملاحظه نیز این است که درختان بلوط در حفظ زیستگاه، تولید اکسیژن، پایداری آب و خاک، سرپناه و نیز نفوذ آب، نقش مؤثری در اکوسیستم منطقه و جنگلهای زاگرس ایفا میکنند بنابراین ارزشگذاری آن نیز باید براساس ارزشهای اکولوژیک انجام شود.
با این وجود در سالهای اخیر آسیبهای بسیاری به جنگلهای بلوط حوزه زاگرس وارد شده که این موضوع علاوه بر چالشهای زیستمحیطی، مشکلات فراوانی برای جوامع محلی ایجاد کردهاست؛ مشکلاتی که بعضا ازسوی خود روستاییان دامن زده میشود و به ایجاد چرخهای از تخریب طبیعت و زیان انسان سرعت میدهد. براین اساس در پرونده پیش رو تأثیر از بین رفتن جنگلهای بلوط حوزه زاگرس بر زندگی جوامع محلی و روستاییان این مناطق، آلودگیهای زیستمحیطی بهوجود آمده و همچنین نقش روستاییان و جوامع محلی در تخریب این جنگلها باهدف کسب درآمد و ایجاد اشتغال را بررسی کردهایم که در ادامه میخوانید.
نگاه معیشتی به جنگل های بلوط لرستان، قطع درختان جنگل ها در سرمای زمستان، تهیه زغال از درختان چند صد ساله و مهمتر از همه آتش سوزی های عمدی که در بهار و تابستان به اوج خود می رسد جنگل های بلوط استان را با چالشی پایدار مواجه کرده است که رهایی از آن تمهیداتی ریشه ای و علمی می طلبد.
چند سالی است که سناریوی تکراری آتشسوزیهای گسترده و مهیب در جنگلهای زاگرس در استان با شروع فصل گرما کلید میخورد. سناریویی که شعلههای سوزان آن به رسانهها نیز سرایت کرده و هرروز به سوژه داغ آنها تبدیل میشود.
برای نجات جنگل های زاگرس باید چند گام اساسی را برداشت. اولین گام شناسایی کانون های گرد و غبار و کنترل ریزگردها از مبدا کانون ها است و دوم اینکه چطور با اثرات زیانبار حاصل از ریزگردهای وارد شده مقابله کنیم یا اثرات سوء را کاهش دهیم. سومین گام، برنامه احیای جنگل های تخریب شده است.
تلاش برای حفظ و احیای محیط زیست، از جمله جنگلها، قبل از آن که وظیفهای دینی باشد، وظیفهای انسانی است، چرا که جنگلها یکی از مهمترین منابع طبیعی تجدیدشونده هر استان و هر کشوری هستند و نقش مهمی در جلوگیری از فرسایشیشدن خاک، تعدیل آب و هوا، ایجاد توسعه پایدار و توازن محیط زیستی، پایداری زیستبومها و کنترل آبهای سطحی و تغذیه سفرهآبهای زیرزمینی دارند.
بهرهگیری از روشهای نوین نگهداری، افزایش وسعت، ممانعت از بهرهبرداریهای بیرویه، ممانعت از تبدیل به اراضی کشاورزی، مبارزه با آفات و ایجاد اشتغال جایگزین برای مردم بومی منطقه، از جمله کارهایی هستند که میتوان برای حفظ و احیای جنگلها انجام داد.
انتظار می رود با شناخت دقیق زاگرس و عوامل تخریب امروزی و متمایز نمودن با عوامل تخریب در دهههای پیش، نسبت به همسو کردن برنامههای تحقیقاتی دستگاه های مرتبط جهت شناسایی مؤلفههای مؤثر در بروز پدیده زوال و خشکیدگی بلوط های زاگرس اقدام شود و اصلاح ضعفهای ساختاری برای مقابله با این فاجعه در رویشگاه های زاگرس در دستور کار قرار گیرد و ضمن در نظر داشتن عوامل تخریب سنتی باید بخش مهمی از رویکرد برنامهها، صرف مهار و مقابله با مهمترین عنصر تخریب یعنی ریزگردها شود.
این روزها که عوامل انسانی و طبیعی دست به دست هم داده تا درختان مظلوم بلوط را به ورطه نابودی بکشانند برای حفظ محیط زیست و جوابگو بودن در قبال نسل آینده با عزمی ملی از وقوع فاجعه زسیت محیطی جلوگیری کنیم.
قطعا بحث حفاظت از جنگل و مرتع با شعار و وعده امکانپذیر نیست و قطعا اعتبارات قطرهچکانی نمیتواند برای حفاظت از جنگلها و مراتع موثر باشد، حفاظت از جنگلهای بلوط نیازمند یک عزم ملی است و نمیتوان بیش از این زمان را از دست داد.
منابع طبیعی در هر کشور از سرمایههای اساسی و ملی آن کشور محسوب گردیده و بنابراین لازم است تا با مدیریتی صحیح و علمی از آن حفاظت شود.
برای یافتن راه حل های عملی در حفاظت از جنگل ها و ثروت های طبیعی کشور باید به ریشه یابی و درک علل معضلات پرداخت. اگر سوخت کافی با قیمت مناسب در دسترس روستائیان و بومیان باشد، کمتر شاهد قطع درختان با ارزش جنگل و زغال گیری خواهیم بود. علاوه بر این، اصلاح قانون حفاظت از جنگلها هم از اهمیت زیادی برخوردار است. به روز کردن این قوانین حفاظتی و نظارتی، در کنار اجرای درست و عادلانه این قوانین مهمترین ضامن حفظ محیط زیست است. محیط زیست از جمله حوزه هایی است که حضور پررنگ نهادهای دولتی تاحدزیادی قابل توجیه است. اگر این نقش به تامین زیرساخت های اقتصادی لازم و اجرای دقیق قوانین مربوطه بیانجامد، در آن صورت می توان به نهادینه شدن تدریجی فرهنگ احترام به محیط زیست به عنوان سرمایه ملی نیز امیدوار بود.
یادداشت : هادی کردعلیوند/پایگاه خبری تمدن لر