شاید اگر یک روز سرمربی تیم به وحید امیری بگوید: «امروز باید درون دروازه بایستی»، فقط یک سوال بر زبان وحید جاری شود: «از کجا باید دستکش بردارم؟» هر وقت فکر کردید تواضع و تلاش، سکوت و وقار فایدهای ندارد و در این روزگار پرهیاهو نمیتوان با آنها رستگار شد، به وحید امیری نگاه کنید؛ به مردی که با کمترین ادعا، یک دنیا احترام برای خودش خریده.
هر چقدر دنیا جای بدی شده باشد، باز اصالت و نجابت راه خودش را پیدا میکند و قلب سختترین سنگها را میشکافد. این داستان یک شیر بچه لر است که برای حلال کردن رزقش از فوتبال، تا جان در بدن دارد میدود. لابد به پشتوانه همین همت بلند است که تنها نماینده لیگ ایران در ترکیب اصلی تیم ملی، از همه لژیونرهای فرنگنشین چالاکتر به نظر میرسد.
وحید امیری بلاگر نیست، توییت نمیزند، توهم «من آنم که رستم بود پهلوان» ندارد و آرام و سر به زیر کارش را میکند. در همین لیگ، بازیکنی داریم که چون مربی از او خواسته بود یکی، دو بازی در یک پست دیگر بازی کند، دنبال کودتا علیه کادرفنی میگشت.
برای وحید اما فرقی نمیکند دفاع چپ باشد یا وینگر چپ، هافبک راست باشد یا مهاجم سایه. برانکو و کیروش سایه هم را با تیر میزدند، اما وجه مشترک هر دوی آنها ایمان به وحید امیری بود؛ همان نقطهای که کالدرون و اسکوچیچ و بقیه مربیان وحید هم روی آن ایستادند و خیرش را دیدند. قدمتش در تیم ملی کمکم به بستن بازوبند کاپیتانی رسیده، اما هنوز صدای بلندش را کسی نشنیده، هنوز دو خط مصاحبه ناجور و یک سر سوزن غرور و خودخواهی در او دیده نشده است.
در عصر پراضطراب صیدا، وحید وقتی از زندان دفاع چپ آزاد شد حریف چرک تیم ملی را به آتش کشید. با این حال محال است اگر همین سهشنبه باز به او بگویند باید دفاع چپ باشی، چیزی جز «چشم» بگوید.
یادداشت : رسول بهروش / پایگاه خبری تمدن لر
http://tamadonlor.ir/fa/News/14518/متنی-در-ستایش-از-وحید-امیری-بازیکن-لرستانی-تیم-ملی