بزرگنمایی:
یادداشت: علی بیرانوند/ معلم، نویسنده و کارشناس ارشد مدیریت آموزشی
پایگاه خبری تمدن لر- یادداشت: علی بیرانوند معلم، نویسنده و کارشناس ارشد مدیریت آموزشی- امسال نیز با اعلام اسامی نفرات برتر کنکور بار دیگر مشخص شد که اکثریت قاطع نفرات برتر کنکور، دانشآموزان مدارس خاص از سمپاد تا نمونه دولتی یا خصوصی هستند. مساله ای که آشکارا عدالت آموزشی را به چالش می کشد زیرا این آمار نشان می دهد که تحصیل در یک مدرسه ی خاص تاثیر زیادی در موفقیت افراد در کنکور دارد. حال آنکه معنای عدالت آموزشی این است که دو دانشآموز با ضریب هوشی برابر در دو موقعیت متفاوت مالی و اجتماعی برای قبولی در کنکور و ورود به رشتهها و دانشگاههای برتر شرایط یکسان داشته باشند. مقصدی که هر سال آمار نفرات برتر کنکور به ما نشان میدهد فرسخ ها از آن فاصله گرفته ایم.
عدالت زمانی تحقق پیدا میکند که موفقیت یک دانش آموز را تنها هوش و استعداد او تعیین کند و نه شهر یا شرایط مالی خانواده و یا طبقه ی اجتماعی که در آن زاده شده است. با این وجود به نظر می رسد که تنوع مدارس در حال عمیق تر کردن شکاف های اجتماعی و دامن زدن به آن است.
در حال حاضر 24 نوع مدرسه در نظام آموزش و پرورش وجود دارند که عبارتند از:عادی دولتی، شبانه روزی، هیات امنایی، عشایری، نمونه دولتی، شاهد، ایثارگران، قرآنی، غیردولتی، هوشمند، تیزهوشان، آموزش از راه دو، مدارس وابسته به دستگاه ها، ورزش، استثنایی، مجتمع های آموزشی و پرورشی، مدارس ایرانی خارج از کشور، بزرگسالان، ماندگار، دبیرستان های کارودانش، رشته بهیاری، نمونه مردمی، تعاونی، اقلیت ها .
البته این تبعیض در ارائه ی آموزش مدافعانی نیز دارد. بسیاری از صاحبان منافع برای دفاع از این نظام آموزشیِ طبقاتی استدلال می کنند که وجود تنوع در مدارس در واقع ایجاد فرصت های بیشتر برای دانش آموزان است. به عنوان مثال وقتی کالایی در شکلها و طرحهای متنوعتری عرضه شود، یعنی برای مشتری حق انتخاب قرار دادهایم. در آموزش و پرورش نیز این گونه است. هرچقدر خدمات آموزشی و مدارس متنوعتر باشند، فرصت انتخاب بیشتری وجود دارد. مغالطه بودن این استدلال روشن است زیرا در نظام آموزشی طبقاتی حق انتخاب برای همه مساوی نیست و این پول و شهر و موقعیت اجتماعی شما است که قدرت انتخاب شما رو تعیین می کند.
البته تمدن طبیعاً با خودش سلسله مراتب میاورد و هیچوقت نمیشود همه ی افراد را کاملاً با هم مساوی کرد، اما میشود ترتیبی داد که تفاوتها عادلانه باشند. به این معنا که اگر کسی امکانات بهتری دارد، صرفاً بخاطر تلاش بیشترش باشد و نه بخاطر پول و موقعیت اجتماعی اش. مسلماً مردمی که پرتلاشتر هستند و خدمت بیشتری به اجتماع میکنند باید با باقی مردم تفاوتی که مورد پذیرش عُقلا باشه داشته باشند تا انگیزه برای تلاش کردن را از دست ندهند. اما تمدن وظیفه دارد تا ساز و کاری تهیه کند که فرصت بالا آمدن از هیچکس گرفته نشود. یعنی فقرا در اثر قدرت ثروتمندان از رقابت و بازی خارج نشوند و تمدن به استعدادهای موجود در بین همه ی منابع انسانی اش فرصت ظهور بدهد.
به علاوه اساساً جدا کردن دانش آموزان از هم و قرار دادن آنها در مدارس متفاوت مخالف قوانین دنیایی است که در آن زندگی می کنیم. دانش آموزانی که از ابتدا با انسان های متفاوت با خود برخورد نداشته اند، هرگز یاد نمی گیرند چگونه با تفاوت ها کنار بیایند و ذهنی انعطاف پذیر داشته باشند. مضافاً بر اینکه از نظر زیستشناسی میدانیم برای بقای هر سیستم زیستی، سه شرط لازم است: تنوع زیست بوم، تنوع گونهها و تنوع ژنتیکی. ولی برای انسان، یک شرط چهارم هم اضافه میشود و آن هم تنوع در دادهها و تفکرات است. حال آنکه با جدا کردن دانش آموزان از هم بر اساس هوش و پول و دیگر متغیرها ، فرصت ترکیب داده های متنوع را میگیریم.
بخش زیادی از تاریخ جهان ما، از تشکیل اولین موجودات چندسلولی گرفته تا پیشرفت تمدن انسانی، مربوط به ایجاد ارتباط، تنوع و تبادل دادههاست. از این رو لازم است مدارس فضایی برای کنار هم قرار گرفتن تفاوت ها و ترکیب داده های متنوع باشد.
در فضایی که حجم زیادی از دادهها و نظرات متفاوت با هم برخورد میکنند، ایدهها و اطلاعات غیرواقعی یا مخرب، ضعفهای خود را آشکار میکنند و از میان میروند و ایدههای خوب، تقویت و اصلاح می شوند. بنابراین وظیفۀ نظام آموزشی این است که همواره فضایی مناسب برای ارتباط، گفتگو و پذیرش دیدگاههای متفاوت به وجود بیاورد.
از مجموع آنچه گفته شد می توان نتیجه گرفت که کیفیت آمار نفرات برتر کنکور یک زنگ خطر برای عدالت آموزشی است که اهمیت ندادن به آن می تواند طبعات اجتماعی بسیاری داشته باشد که کمترین آن عمیق تر شدن شکاف های اجتماعی و طبقاتی در جامعه است.