بزرگنمایی:
به گزارش پایگاه خبری تمدن لر، حدوداً هفت ماه از عمر مجلس یازدهم طی شده است و این زمان برای تحلیل عملکرد مجلسی که یکی از سختترین و حساسترین مقاطع تاریخ معاصر ایران را در عرصه قانونگذاری مدیریت میکند، میتواند زمان بسیار کمی باشد.
نقد اساسی به عمده تحلیلهایی که در طول این مدت، درباره مجلس موسوم به انقلابی منتشر شده است نیز به همین تعجیل در نقدها برمیگردد. اکثر این نقد و نظرها به این دلیل که از زاویه دید جریانات سیاسی بیان شدهاند، شتابزده هستند و عمدتا نیز عملکرد چندماهه مجلس را بحث و بررسی کردهاند. هم آن عده که تلاش میکنند، با بزرگنمایی، برخی فعالیتهای نمایندگان، این مجلس را ورای مجالس قبلی ببینند و آن را نقطه عطفی در سیر مدیریتی کشور بدانند و هم آن عده که ذرهبین به دست به دنبال تعداد فعالیتهای پارلمانی همچون تصویب قوانین و استیضاح و سوال و تفحص و امثالهم میگردند تا با نشان دادن کمبودهای این حوزه، این نتیجه را بگیرند که این مجلس کارآمد نیست.
باید توجه داشت که مجلس یازدهم یک هشتم عمر خود را طی کرده است و هفت هشتم آن را در پیش رو دارد و دقیقاً به همین دلیل بهترین راه برای ارزیابی و تحلیل یازدهمین پارلمان ایران، صرفاً با بررسی عملکرد چند ماه اخیر حاصل نمیشود؛ بلکه با آیندهپژوهی و تحلیل روند میتوان به جمعبندی واقعبینانهای رسید.
همچنین بسیار مفید خواهد بود اگر به جای تبارشناسی نمایندگان مجلس از منظر سیاسی، زیست و رفتار سیاسی آنها را معیار قضاوت قرار دهیم. رفتارهای سیاسی که اگر به دقت مطالعه شود به روشنی مشخص میشود، مجلس یازدهم نه تنها نتوانسته است ضعفهای مجالس قبلی را مرتفع نماید، بلکه با حفظ همان روندهای غلط و حتی تشدید آن، در تحقق شعار «انقلابیگری» نیز موفق عمل نمیکند و از معیارهای واقعی، عینی و منطقی شعار «انقلابیگری» نیز عدول کرده است!
مجلس انقلابی همچنان در تشخیص اولویتهای کشور ناتوان است. نگاه بخشی و استانی در مجلس موج میزند. فراکسیونهای قومیتی که در مجالس قبلی نهی شده بود به راحتی شکل میگیرند و اکثریت نمایندگان نیز به جای اینکه خود را نماینده همه ملت ایران بدانند، در رقابت برای جلب توجه موکلان حوزه انتخابیهشان، سطح فعالیتهای خود را به رتق و فتق امور سطحی شهرها و روستاها تنزل دادهاند.
از طرفی دقیقاً در زمانی که سرمایه اجتماعی مسئولان به مسئله اول کشور بدل شده است و مردم بیشترین فاصله را با مسئولان خود احساس میکنند، نمایندگان مجلس انقلابی همه امتیازات را درو میکنند و آن را حق مسلم خود میپندارند، حال آنکه کمترین اهمیتی به مسئله افکار عمومی و برداشت و قضاوت آن نسبت به عملکرد خودشان نمیدهند.
برخی نمایندگان نیز به جای اینکه ببینند در مدت زمان باقی مانده از عمر دولت، چگونه میتوانند بهترین نوع ارتباط را با قوه مجریه برقرار نمایند، عطای دولت فعلی را به لقایش بخشیده و به امید برقراری ارتباط با دولت بعدی، انگ وکیلالدوله شدن در آینده را به جان خریدهاند.
آنچه مسلم است اینکه همچنان نمایندگان در راهروهای مجلس رفت و آمد میکنند، جلسات در حال برگزاری است، سخنرانیهای آتشین در وصف محرومیتها و مظالم و ناکارآمدیها یکی پس از دیگری ایراد میشوند، جلسهها و گعدهها در حال شکلگیری و فروپاشی است، مصوبات میگذرند و فرایندها به ظاهر در جریانند، اما بررسی این روند بیانگر آنست که امیدی به بهبودی مشکلات و مسائل اولویتدار کشور از چنین مجلسی نیست و ملت ناامیدتر از گذشته چشمانتظار راهحلی از آسمان هستند تا به دردها و رنجهایشان التیام بخشد.
حقیقت این است که رفتارشناسی و مطالعه زیست سیاسی نمایندگان مجلس یازدهم به روشنی نشان میدهد که این مجلس نیز نخواهد توانست در رأس امور قرار بگیرد. چرا که روندها همان روندهای قبلی و فرایندها نیز همانها هستند، با این تفاوت که در مقام شعار، انقلابی بودن جای اعتدال را گرفته و نمایندگان مجلس یازدهم با شتاب ناشی از فشار افکار عمومی که خود در به وجود آمدن آن موثر بودهاند، تلاش میکنند تا با چند طرح و مصوبه بدون کار کارشناسی و فاقد زمینه اجرایی، صرفاً انتظارات از مجلس انقلابی را در حد یک مسکن موقت و سطحی برآورده نمایند.