زبان لری و رازهای نهفته :
چارچار رَتو شَشله اوما
یادداشت
بزرگنمایی:
در بین مردم لرستان از هفتم تا چهاردهم بهمن ماه هر سال به «چارچار» و ازبیست و چهارم بهمن تا ششم اسفند به «ششله» معروف است.
به گزارش پایگاه خبری تمدن لر ، برای زمستان در فرهنگ مردم قدیم گاهشمار ویژهای وجود داشته است ،گاهشماری که به طور عمومی کل سال را در بر میگرفت، اما به طور مشخص در زمستان به این صورت بود که آن را به دو بخش چله بزرگ و چله کوچک تقسیم میکردند. چلهای که هر چند نام چله داشت، اما فقط یکی از آنها چهل روزه بود و برای اسفند هم تقسیمات خاص خودش وجود داشت. ضمن اینکه بین دو چله هم تقسیماتی بود. از اول زمستان تا چهل روز بعد از آن؛ یعنی از اول دیماه تا دهم بهمنماه را چله بزرگ و بیست روز بعد آن یعنی از یازدهم بهمن تا پایان بهمنماه را چله کوچک میگفتند.
اما در لرستان بارها این شعر « چارچار رَتو شَشله اوما / گیا د سر بردیا دراوما» شنیده ایم ، چارچار که از هفتم تا چهاردهم بهمن ماه را شامل می شود و این هشت روز که آخرین روزهای فصل زمستان است در واقع سردترین و سوزناک ترین روزهای سال را شامل می شود که قدیمی ها به این هشت روز سرمای پیرزن کُش (دایا کش) نیز می گفتند و هنوز هم گهگاهی از این اصطلاح استفاده می شود.
«ششله» که 24 بهمن ماه تا 6 اسفند را شامل می شود و این 12 روز که روزهای منتهی به فصل بهار است از سرمای کمتری دارد.
همچنین چله بزرگ را به برادر بزرگتر تشبیه میکردند، و آوردهاند که در روزهای پایانی چله بزرگ، برادر کوچکتر که مغرور است، نزد برادر بزرگتر میآید و میگوید: در این مدت چه کردهای؟ یعنی آنچنان که باید سرمایی ایجاد نکردهای. چله بزرگ میگوید: «دستان زنان را در داخل کوزههای آب منجمد کردم». برادر کوچکتر میگوید: «تو که کاری نکردهای. من کاری میکنم که پیرزن ها در پشت تنور و پیرمرد ها را جلوی تنور از سرما یخ بزنند ، «آب در رودخانهها و جویها یخ بزند». برادر بزرگتر که نماد عقل و تجربه است، به طعنه به او میگوید: «اینقدر به خودت نناز که بهار همسایهات و عمرت کوتاه است و به دنبالت بهار میآید».
یادداشت : هادی کردعلیوند
مدیرمسئول پایگاه خبری تمدن لر